English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2581 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
slumped U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump U کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
electromagnetic interference U مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
retrench U دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
to put out U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
out U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
snubbing U سربالا خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
snub U سربالا خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
powers U خاموش کردن یک وسیله
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
to laugh down U با خنده خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
quench U خاموش کردن ترساندن
snuff U بافوت خاموش کردن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
turn off U خاموش کردن یاشدن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
quenched U خاموش کردن ترساندن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
power down U قطع برق خاموش کردن
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
provisional <adj.> U موقتی
tentative <adj.> U موقتی
temporary <adj.> U موقتی
provisory <adj.> U موقتی
makeshift <adj.> U موقتی
provisionary U موقتی
adinterim U موقتی
jackleg U موقتی
pro forma U موقتی
extemporaneous U موقتی
intrim U موقتی
flying bridge U پل موقتی
make-shift <adj.> U موقتی
interim U موقتی
treadway U پل موقتی
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
bivouacking U اردوی موقتی
bivouacked U اردوگاه موقتی
sojourn U اقامت موقتی
bivouacking U اردوگاه موقتی
bivouacked U اردوی موقتی
bivouac U اردوگاه موقتی
sojourns U اقامت موقتی
phantom tumour U باد موقتی
scrip U رسید موقتی
scratch file U فایل موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
palliatives U مسکن موقتی
palliative U مسکن موقتی
bivouac U اردوی موقتی
bivouacs U اردوی موقتی
non-residents U مقیم موقتی
non-resident U مقیم موقتی
gleamed U تظاهر موقتی
gleaming U تظاهر موقتی
gleams U تظاهر موقتی
floating bridge U پل متحرک موقتی
phantom tumour U برامدگی موقتی
funk hole U پناهگاه موقتی
sojoiurn U اقامت موقتی
sojourner U ساکن موقتی
adjournments U تعطیل موقتی
coalition U اتحاد موقتی
gleam U تظاهر موقتی
non resident U مقیم موقتی
faddle U سرگرمی موقتی
temporary structures U ساختمانهای موقتی
temporary storage U انباره موقتی
temporary income U درامد موقتی
temporary gauge U اشل موقتی
temporary error U خطای موقتی
temporariness U موقتی بودن
coalitions U اتحاد موقتی
adjournment U تعطیل موقتی
corner U انحصار موقتی
baste U کوک موقتی
barricaded U سنگربندی موقتی
provisionality U جنبه موقتی
cornering U انحصار موقتی
temporal U موقتی زودگذرفانی
basted U کوک موقتی
make shift construction U طرح موقتی
barricade U سنگربندی موقتی
dugout U پناهگاه موقتی
dugouts U پناهگاه موقتی
barricades U سنگربندی موقتی
bastes U کوک موقتی
make do U چاره موقتی
house of d. U زندان موقتی
provisionality U موقتی بودن
corners U انحصار موقتی
barricading U سنگربندی موقتی
interim dividend سود موقتی سهام
interim dividend U سود سهام موقتی
recesses U تعطیل موقتی تنفس
interregnum U دوره حکومت موقتی
booths U پاسگاه یادکه موقتی
interim certificates U سند قرضه موقتی
interregna U دوره حکومت موقتی
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
interregnums U دوره حکومت موقتی
temporary data set U مجموعه داده موقتی
recess U تعطیل موقتی تنفس
brainstorms U اشفتگی فکری موقتی
frame U هیکل حالت موقتی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com